سال‌۱۳۸۱ دوران ریاست علینقی خاموشی بر اتاق بازرگانی به پایان رسید و محمدرضا بهزادیان بر صندلی ریاست اتاق تهران تکیه زد و چنانچه مشهور است با جدا‌کردن اتاق پایتخت از زیرمجموعه اتاق ایران، هویتی مستقل برای آن ساخت. بهزادیان تا همین‌‌‌‌‌‌‌جا، یعنی سال‌۸۱ زندگی سراسر سیاسی را طی کرده‌بود‌‌‌‌‌‌‌.
در جریان تسخیر سفارت آمریکا نقش داشت و نزدیک به جناح چپ نظام سیاسی ایران بود و ماند. هنوز بسیار جوان بود که مدیر شبکه۲ سیما شد، سپس از حوزه قائنات به مجلس شورای‌اسلامی دوره سوم راه‌‌‌‌‌‌‌ یافت و بعدتر دو دوره معاونت وزارت کشور را کسب کرد. مردی بلندقامت، لاغراندام و معترض است که اگر تا همین اواخر و در دوره نهم به یکی از جلسات هیات‌نمایندگان اتاق ایران یا تهران رفته باشید، حتما او را پشت تریبون دیده‌‌‌‌‌‌‌اید.کارنامه‌‌‌‌‌‌‌اش او را چهره‌‌‌‌‌‌‌ای بیشتر سیاسی می‌کند تا اقتصادی. از ایجاد بحث و مجادله باکی ندارد و همین تازگی و چند ماه پیش اسنادی از اتاق تهران را به رسانه‌‌‌‌‌‌‌ها درز داد که شاید به اندازه‌‌‌‌‌‌‌ای که انتظار داشت ماجرا نیافرید؛ اسنادی که می‌‌‌‌‌‌‌گفت برخی چهره‌‌‌‌‌‌‌های دنیای هنر از اتاق کارت عضویت گرفته‌‌‌‌‌‌‌اند و اتاق پاسخ داد که خب، هنرمندان هم می‌توانند عضویت حلقه‌‌‌‌‌‌‌ای تجاری را بپذیرند و تنافری ندارد.
هزادیان چهره شاخص جریانی است که نام تحول‌‌‌‌‌‌‌خواهی را بر پیشانی دارد، هرچند تاریخ پیدایش آن و نحوه شکل‌گیری و دلایل شکل‌گیری آن در هاله‌‌‌‌‌‌‌ای از ابهام است و چنانچه خود این افراد که این جریان را شکل داده‌اند، اقدام به‌ثبت دقیق وقایع آن نکنند، این احتمال هست که مانند بسیاری دیگر از وقایع معاصر مربوط به اتاق بازرگانی ایران و توابع آن، بدون آنکه ثبت شود، از میان برود.
اما خود بهزادیان در مصاحبه‌‌‌‌‌‌‌ای در سال‌۱۳۹۱ برخی از عقاید اقتصادی‌اش را هم به زبان آورده است؛ از جمله در توصیف چپ و راست نظام سیاسی ایران می‌گوید: «راست‌ها بیشتر راست سیاسی هستند تا راست اقتصادی. نمونه‌‌‌‌‌‌‌ای را به شما می‌گویم. در سال‌۱۳۵۷ اولا راست‌‌‌‌‌‌‌ها حاکم براتاق بازرگانی شدند و اتاق را رسما دولتی کردند، یعنی قانونی به شورای انقلاب بردند که ۳۵ عضو دولتی به اتاق اضافه شود. قبل از این حتی یک نفر از بخش دولتی هم در اتاق حضور نداشت .»
ادامه خبر…